حرف دل سمیرات

آرزوی من اینست

آرزوی من اینست که دو روز طولانی
در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی

آرزوی من اینست یا شوی فراموشم
یا که مثله غم هر شب گیرمت در آغوشم

آرزوی من اینست که تو مثله یک سایه
سرپناه من باشی لحظه تر گریه

آرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

آرزوی من اینست هستی تو من باشم
لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم

آرزوی من اینست تو غزال من باشی
تک ستاره روشن در خیال من باشی

آرزوی من اینست در شبی پر از رویا
پیش ماه و تو باشم لحظه ای لب دریا

آرزوی من اینست از سفر نگویی تو
تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو

آرزوی من اینست مثله لیلی و مجنون
پیروی کنیم ازعشق این جنون بی قانون

آرزوی من اینست زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم تو برای من تنها

آرزوی من اینست
 

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات


تولد عشقم

سلام به همه

امروز بهترین روز منه

چندروزه که واسه امروز لحظه شماری میکنم

واااااااااااااای خیلی خوشحالم توپوست خودم نمیگنجم

عشقم ببخشید که الان پیشت نیستم

عشقم ببخشید نمیتونم درکنارت باشمو بهت بگم تولدت مبارک

آره امروز تولد عزیزترینمه

عشقم شاید جسمم پیش تونباشه

ولی روح و احساسم همواره باتو و به یاد تو

عشقم نمیدونم امسال بهت چی هدیه بدم؟!

پارسال قلبمو هدیه دادم ولی امسال چی بدم؟؟؟

امسال مجبورم دلتنگی هامو بهت هدیه بدم!

عشقم همیشه دوستت داشتم و دارم و دوستت خواهم داشت و تاآخرین نفسم همین میگم

قربون خنده هات بشم  کاش الان پیشت بودم و میتونستم خنده هاتو ببینم و جون بگیرم

تاحالاشده همزمان خیلی خوشحال و خیلی ناراحت باشین!؟

الان من دقیقا همین وضع دارم

نمیدونم بخاطر روز میلادعشقم خوشحال باشم یا بخاطر دوریش ازم غمگین!!!

وااااااااااااااااای خدای من

آخه این چه حسیه چیکارباید کنم!!!

خنده رو لبم واسه بهترین و باشکوهترین روز هستیم

اشک روچشام واسه جداشدنمون واسه تنهاشدنمون

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست

پس برایم بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم

تولدت مبارک تنها عشق زندگی من


Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات


دوستت دارم

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما

بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت

دوستت دارم

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما

بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم

دارم

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

چندسال پیش توی این روز من پا به این دنیای نامرد گذاشتم

اومدم تو دنیایی که جدایی و نامردی رسمشه

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت

روز تولدم غمگینمو همش روی گوشیم نگاه کنم!!!

ببینم از بین کسایی که تولدمو تبریک میگن

اونی که بخاطرش زندگی میکنم و لحظه به لحظه ی روزامو با یاد اون میگذرونم

منو یادش هست یانه؟

روزتولدم براش مهم هست یانه؟

اولین سالیه که روز تولدم اینقدر ناراحتو غمگینم

دوباره دیدنش بزرگ ترین کادوی روز تولدمنه

خیلی سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای

کادوی تولد امسالم غمو غصه و جدایی

کاش روز تولدم ، روز اومدنم با روز رفتنم یکی بشه!!!

تولدم مبارک!    

چندسال پیش توی این روز من پا به این دنیای نامرد گذاشتم

اومدم تو دنیایی که جدایی و نامردی رسمشه

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت

روز تولدم غمگینمو همش روی گوشیم نگاه کنم!!!

ببینم از بین کسایی که تولدمو تبریک میگن

اونی که بخاطرش زندگی میکنم و لحظه به لحظه ی روزامو با یاد اون میگذرونم

منو یادش هست یانه؟

روزتولدم براش مهم هست یانه؟

اولین سالیه که روز تولدم اینقدر ناراحتو غمگینم

دوباره دیدنش بزرگ ترین کادوی روز تولدمنه

خیلی سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای

کادوی تولد امسالم غمو غصه و جدایی

کاش روز تولدم ، روز اومدنم با روز رفتنم

چندسال پیش توی این روز من پا به این دنیای نامرد گذاشتم

اومدم تو دنیایی که جدایی و نامردی رسمشه

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت

روز تولدم غمگینمو همش روی گوشیم نگاه کنم!!!

ببینم از بین کسایی که تولدمو تبریک میگن

اونی که بخاطرش زندگی میکنم و لحظه به لحظه ی روزامو با یاد اون میگذرونم

منو یادش هست یانه؟

روزتولدم براش مهم هست یانه؟

اولین سالیه که روز تولدم اینقدر ناراحتو غمگینم

دوباره دیدنش بزرگ ترین کادوی روز تولدمنه

خیلی سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای

کادوی تولد امسالم غمو غصه و جدایی

کاش روز تولدم ، روز اومدنم با روز رفتنم یکی بشه!!!

یکی بشه!!!

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

درد و دل
من یه عاشق دلخسته ام
امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد
دوستان نظر گدایی نمیشه
اگه دوست داشتید برام نظر بزارید
خوشحال میشم
ممنون که به من سرزدید
 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

 

 

 

 

 

به همه بسپار

این همه سراغ تو را از من نگیرند...

 

 

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل

دلم گرفته  مثل همين باروني كه به شيشه ميزنه ... امروز بازهم سه شنبه است.. دلشوره هاي  ناتمام من .. دلشوره هاي رنگارنگ من .. چقدر دوست دارم  وقتي بغضم مي گيره .. هيچكس نياد ، هيچكس .. فقط خدا بياد .. از اون بالا بياد دستمو بگيره ، نازمو بكشه ، اشكامو پاك كنه  .. بگه آدما اذيتت مي كنن؟ نميذارن اينجا آب خوش از گلوت بره پايين؟ پاشو .. چمدونتو ببند ، دستتو بده من راه بيفت .. بريم .. مي خوام ببرم يه سفر خوب ، يه جايي كه ديگه آدما نباشن ... اذيتت كنن ، سربه سرت بذارن .. پاشو ازهمون اول گفتم كه به همه اين آدما نميشه اعتماد كرد.. بهشون اعتماد كردي .. هرچي گفتن ، هرجا گفتن باهاشون پابه پا رفتي  نگفتي اين راه خطرناكه؟ نگفتي گم ميشي ؟ نگفتي اذيت ميشي ؟ پاشو... بريم

ومن دستامو به بي نهايت دستاي اون بسپارم و چمدونمو كه پر تنهايي ودرده بردارم و راهي سفر بشم ! يه سفر خوب .. يه سفر بي برگشت !

دلم ميخواد همش اين آهنگو بشنوم ... دلم ميخواد تنها باشم ...تنها...تنها...


 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم


2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه


7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر


16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه


21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .

 

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


لطیفه

.
با من ازدواج میکنى ؟

این خونه

. ̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̡

اینم ماشین
________
__\__// _/__/
‘—-O—-۰– -

اینم پول

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

اینم خودم

(•̮̮̃•̃)

_\ /_‬


 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


به سکوت آرام خانه کاغذی ات قسم که می دانم رویاهای تو به زیبایی خیالات من باورکردنی است. تو از سکوت من به باور

عرفانی عشق رسیده ای. من از سکوت تو به نقطه نهایی ایمان رسیده ام. شاید نتوان درک کرد که گفته های ما از آن دنیای کاغذی

که ساخته ایم، شنیدنی است. ولی می شود دست به کار شد و رنگ سبز به شاخه های خاکستری درختهای کاغذی کشید. من که

نقاشی کردن می دانم. تو هم که نقاشی کردن می دانی. پس چرا دست به کار نمی شوی؟ وقتی بچه بودم، برایم آبرنگ نمی خریدند.

می رفتم سراغ باغچه کنار رودخانه هر چه گلهای رنگی بود می چیدم و نقاشی می کردم. اگر کمی در باغ کاغذی کنار خانه کاغذی

مان جستجو کنیم حتماً گلهای کاغذی دارد که رنگ قرمز عشق به باورهایمان بکشیم.

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

      نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می بارید ،

ولی یاران نمی دانند که من دریایی از دردم ؛

به ظاهر گرچه می خندم

ولی اندرسکوت تلخ می گریم


Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


لطیفه

ادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل

عکاس سر کلاس درس اومده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیره. معلم هم داشت همه بچه‌ها رو تشویق می‌کرد که دور هم جمع شن.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگید: این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله. یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده ! 

 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


عکس

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل

شبی نیمه شبی                                      مثل دیگر هر شبی

دردی جان سوز و گداز                            کرد آشفته خواب را باز

عنان از کف برد بی اختیار                        سر دادم داد و هوار

روانه گشتم سوی منزلگه طبیب                  گفتم ای طبیب ای حبیب

دردی دارم که زخمش تازه است                  محتاج کهنه کاری چون تو است

گفت :گو چیست این بلا                              ک اینچنین بیتاب کرده تو را

گفتم :میلرزد دستو دلم                                بی بهانه میگیرد دلم

گاه تنگ است گاه سنگ                             گاه بیتابو گاه بی خواب

گاه می سوزد از فراق                               چون گلگون چراغ

گاه می خندد در خیال                                 چون میرسد به وصال

برده است ز من آرامو قرار                           آواره کرده مرا در این دیار

دل است دست بردار نیست                           در پی رسوایی و دلدادگیست

راهی بگو  چاره چیست                               مرهم این درد تازه چیست

چه گویم که گفتنش ساده نیست                     این درد نیست آخر بی چارگیست

عاشق گشته ای تو بدینسان                         باخته ای دین و دل و جان

رو صبوری کن این درد را                          که جز وصالش نیست درمان تو را

 

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

         الهی امید ناامیدان تو باش

                                        پناه بی پناهان تو باش

                                    فریاد رس فریاد هایمان تو باش

                                    الهی اگر  صد بار ناامیدم کنی

                                        هزار بار بی پناهم کنی

                                          و هرگز صدایم نکنی

                                      من باز هم به تو امید دارم

                                           به تو پناه می آورم

                         

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

دل تنگش شدم

دلتنگ مسافری که هنوز نرفته از برم

هنوز صدای پایش همین نزدیکیست

بوی عطر تنش همین حوالیست

هنوز آوای خوش صدایش شنیدنیست

با اینکه نرفته است است هنوز

من اما بسی دلتنگ شدم

وای بر من

وای بر دل ساده ی من

وای به روزی که برود از بر من

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

دستانم را بگیر

و مرا آزاد کن از حصار تنهایی

از هجوم سایه هایی

ک� می رویند از بذر تاریکی

دستانم را بگیر

و مرا ببر از این حجم دلتنگی

از این روزهای خاکستری

که گم می شوم در ازدحام بی کسی

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

زيارة ابا الفضل العباس
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطيعُ للهِ وَلِرَسُولِهِ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ جاهَدْتَ وَنَصَحْتَ وَصَبَرْتَ حَتّى اَتاكَ الْيَقينُ، لَعَنَ اللهُ الظّالِمينَ لَكُمْ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ وَاَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحيمِ

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

برای خیانت ،

هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام

به انـــدازه تــــظـــاهـــر

به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

افسران - تو نازنین دو عالم ،فرشته یابشری (۵)

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

افسران - تو نازنین دو عالم ،فرشته یابشری (۵)

Online User

:: برچسب‌ها: مسجد بلال حبشی,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

عاشقانه ها, شعر عاشقانه, جملات عاشقانه

 

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل

عشق یعنی اینکه وقتی یه اس ام اس ازش میاد حتی قبل اینکه بدوونی چی نوشته لبخند میاد روی لبت،

همینکه یه لحظه بهت فک میکرده واست اندازه یه دنیا می ارزه

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

عشق که تعریف آن برای ما این قدر سخت است، تنها تجربه بشری است که واقعا ماندگار و حقیقی است.

عشق نیروی مخالف ترس است، اساس هر رابطه است، قلب خلاقیت است، و قدرت قدرت هاست.

عشق پیچیده ترین موضوع بین انسان هاست، منبع خوشبختی است، انرژی است که ما را به هم متصل می سازد و درون ما خانه می کند...

در نهایت عشق چیزی است که ما را به راستی میتوانیم هدیه کنیم.

در دنیای مبهم، رویایی و پوچی؛ عشق منیع حقیقت است.

بنابراین در مورد عشق خود نسبت به  یکدیگر خسیس نباشیم و سال جدید را با عشق شروع کنیم....

 

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند#

همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند#

ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند#

 گرگ هايي كه لباس پدري مي پوشند#

 آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند#

عشق ها را همه با دور كمر مي سنجند#

 خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد#

 عشق هايي كه سر پيچ خيابان برسد#

Online User

:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


عکس

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد

مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.

او نوشته بود :

 

صورتحساب !!!

 کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان 

 مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان 

 نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان 

 بیرون بردن زباله 1000 تومان 

جمع بدهی شما به من :12.000 تومان  ! 

 

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

 

بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ

بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ

بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ

بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است 

 

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:

 

مامان ... دوستت دارم 

 

آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:

قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!! 

 

 

قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.

بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...

کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.

 

 

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید:


می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی و

بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟


خداوند پاسخ داد:


از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام او

از تو نگهداری خواهد کرد.اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود

یا نه: “ اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن

ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “ فرشته

تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را

احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.” کودک ادامه داد:‌“ من چطور

می‌توانم بفهمم مردم چه می‌گویند وقتی زبان آنها را نمی‌دانم


خداوند او را نوازش کرد و گفت:


فرشته تو زیباترین و شیرین‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در

گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که

چگونه صحبت کنی.” کودک با ناراحتی گفت: “ وقتی می‌خواهم با شما

صحبت کنم چه کنم؟” اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: “

فرشته‌ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد

که چگونه دعا کنی.” کودک سرش را برگرداند و پرسید: “ شنیده‌ام که

در زمین انسان‌های بدی هم زندگی می‌کنند چه کسی از من محافظت

خواهد کرد؟” – فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد. حتی اگر به قیمت

جانش تمام شود. کودک با نگرانی ادامه داد: “ اما من همیشه به این

دلیل که دیگر نمی‌توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.” خداوند لبخند

زد و گفت: “ فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو

راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت. گرچه من همیشه در کنار تو

خواهم بود.” در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده

می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به

آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید: “ خدایا اگر من باید همین حالا بروم

لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگو.” خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ

داد: “ نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی می‌توانی او را مادر صدا

کنی.

مادرم دوستت دارم

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات


حرف دل سمیرات

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید:


می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی و

بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟


خداوند پاسخ داد:


از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام او

از تو نگهداری خواهد کرد.اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود

یا نه: “ اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن

ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “ فرشته

تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را

احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.” کودک ادامه داد:‌“ من چطور

می‌توانم بفهمم مردم چه می‌گویند وقتی زبان آنها را نمی‌دانم


خداوند او را نوازش کرد و گفت:


فرشته تو زیباترین و شیرین‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در

گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که

چگونه صحبت کنی.” کودک با ناراحتی گفت: “ وقتی می‌خواهم با شما

صحبت کنم چه کنم؟” اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: “

فرشته‌ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد

که چگونه دعا کنی.” کودک سرش را برگرداند و پرسید: “ شنیده‌ام که

در زمین انسان‌های بدی هم زندگی می‌کنند چه کسی از من محافظت

خواهد کرد؟” – فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد. حتی اگر به قیمت

جانش تمام شود. کودک با نگرانی ادامه داد: “ اما من همیشه به این

دلیل که دیگر نمی‌توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.” خداوند لبخند

زد و گفت: “ فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو

راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت. گرچه من همیشه در کنار تو

خواهم بود.” در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده

می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به

آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید: “ خدایا اگر من باید همین حالا بروم

لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگو.” خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ

داد: “ نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی می‌توانی او را مادر صدا

کنی.

مادرم دوستت دارم…

Online User

:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات