حرف دل سمیرات
حرف دل سمیرات

ما عاشق هم بودیم
ما عاشق هم بودیم حسی که یه عادت نیست
از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست
اینکه منو از قلبت بی واهمه می گیری
اینکه منو می بازی دنبال کسی میری
وقتی همه ی دنیات تنهایی و غربت بود
وقتی همه جا با تو احساس یه وحشت بود
کی با همه ی قلبش بغض شبتو وا کرد
کی حال تو رو فهمید کی با تو مدارا کرد
باشه، برو حرفی نیست من از همه دلگیرم
حالا که دلت رفته دستاتو نمی گیرم
ما هردو برای هم هر ثانیه کم بودیم
کی جز تو نمی دونه ما عاشق هم بودیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو باید جای من باشی
به من خوبی نکن شاید برای هردومون بد شه
نشستم تو دل طوفان بذار آب از سرم رد شه
به من خوبی نکن وقتی کنار من نمی مونی
نگو بد میشم از فردا تو که دیدی نمی تونی
چه وقتایی که بد میشی چه وقتایی که آشوبی
تمام درد من اینجاست تو هر کاری کنی خوبی
من از تو، از خودم، از ما از این احساس ترسیدم
تو باید جای من باشی ببینی در تو چی دیدم
تو باید جای من باشی بفهمی من چرا تنهام
بفهمی چی بهت میگم ببینی از تو چی می خوام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چیزی نمیتونم بگم
چیزی نمی تونم بگم قراره از من بگذری
چیزی نگو می فهممت باید از این خونه بری
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم
تا با یه دریا تو خودم خاموشِ خاموشت کنم
تنهاییام و بعد از این با قلب کی قسمت کنم
واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم
تو باید از من رد بشی من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم باید بیفتی از سرم
بعد از تو باید با خودم تنهای تنها سر کنم
یک عمر باید بگذره تا امشب و باور کنم
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم
تا با یه دریا تو خودم خاموشِ خاموشت کنم
چند سال از امشب بگذره با من یکی همخونه شه
احساس امروزم به تو تنها یه شب وارونه شه

 





:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات