حرف دل سمیرات
حرف دل سمیرات

زیر پل ها زندگی ما گذشت

روزهای ساده دنیا گذشت

غنچه های زودرس بودیم ما

کودکی در کودکی ما گذشت

شاد و آزاد از کتاب و مدرسه

در غم نان و اسیر دردها

کولی آواره ایم و در سفر

زیر این پل ها شب ما شد سحر

جاده شب از سر ما در عبور

روزها ماییم و راهی در گذر

دایی ما مطرب آوازه خوان

حافظ آوازهای عاشقان

مطرب رقص عبور عقربه

از خیابان های کشدار زمان

مادرم از ما جدایی می کند

می رود شهر گدایی می کند

ما چگونه زنده ایم ای مادرم؟

پس خدا دارد خدایی می کند

چیست بابا؟ از چه جنسی؟ کو کجاست؟

مثل ما آواره خاک خداست؟

بچه های شهر بابا داشتند

هیچ بابایی چرا ما را نخواست؟

بر سر ما چشم بی پروا گذشت

لحظه های زندگی رسوا گذشت

بود انگشت اشاره سوی ما

زیر پل ها زندگی ما گذشت...





:: برچسب‌ها: سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات