شعر
شعر

 

بتراش ای سنگ تراش

سنگی از معدن درد بهر مزارم بتراش

روی سنگ قبر من

عكسی از چهره ی زیبای نگارم بتراش

بنویس ای سنگ تراش عاقبت شدم فداش

بنویس تا بدونه عمرمو دادم براش

رو نوشته هایی سنگ قبر من

تو با خون جگرم رنگی بزن

در كنار دل زخم خورده ی من

جلوه ای از یك دل سنگی بكش

سنگ تراش پایین این دل بنویس

عاشق زاری رو كشته با جفاش

بس كه روزو شب می جنگید با دلم





:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات