شب
شب

کسی غير از تو نمونده اگه حتی ديگه نيستی
همه جا بوی تو جاری خودت اما ديگه نيستی
نيستی اما مونده اسمت توی غربت شبونه
ميون رنگين کمون خاطرات عاشقونه
آخرين ستاره بودی تو شب دلواپسی هام
خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام
لحظه هر لحظه پس از تو شب و گريه در کمينه
تو ديگه بر نمی گردی آخر قصه همينه

می شکنم بی تو و نيستی
به سراغم نمی آيی که ببينی
بی تو می ميرم و نيستی
تو کجايی تو کجايی که ببينی

شب بی عاطفه برگشت ، شب بعد از رفتن تو
شب از نياز من پر ، شب خالی از تن تو
با تو گل بود و ترانه ،با تو بوسه بود و پرواز
گل و بوسه بی تو گم شد بی تو پژمرده شد آواز
آخرين ستاره بودی تو شب دلواپسی هام
خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام
لحظه هر لحظه پس از تو شب و گريه در کمينه
تو ديگه بر نمی گردی آخر قصه همينه...





:: برچسب‌ها: حرف دل سمیرات,
نويسنده : عبدالنبی سمیرات