نازنین

نازنین

با توام ای نازنین تو که دل دادم به دستت

منکه بستم این دخیلو گوشه ی چشمای مستت

آره من همون غریبه که واست می میره هر بار

وقتی نیستی خط می ذارم دونه دونه روی دیوار

می پیچه صدای پاهات هر وقت چشمامو می بندم

می خوام وقتی که رسیدی دور چشم تو بگردم

وقتی با یاد تو هستم مث گل شکوفه می دم

بالشم خوشبو وقتی شبا خوابو می بینم

تو همیشه دور دوری من تو حسرت نگاتم

چشم براه دیده تو عاشق زنگ صداتم

دست قاصدک سپردم نامه ها دلتنگیامو

بگو باد هر شب میاره شرجی سوز نگامو

لعنت به فاصله هایی که مارو از هم جدا کرد

منو تو حسرت دیدار چشم براه جاده ها کرد

 

 





:: موضوعات مرتبط: حرف دل، ،
نويسنده : عبدالنبی سمیرات